سلام

احتمالا اسم دوره‌ی بی‌نهایت‌شو رو شنیده باشید. دوره‌ای که از طرف موسسه جوانان آستان قدس رضوی ویژه‌ی دهه هشتادی‌‌ها برگزار میشه و بهشون مباحث اعتقادی رو بسیار متفاوت از چیزی که در مدرسه و کتاب‌های تعلیمات دینی آموزش داده شده، آموزش میدن و از اونجایی که تاثیرش رو روی دهه هـشتادی‌های خونه‌مون دیدم تصمیم گرفتم که من هم شرکت کنم. منتهی من به عنوان دهه‌هفتادی نمی‌تونم دوره رو ثبت نام کنم در نتیجه کتاب سه جلدی دوره رو خریدم و شروع به خوندن کردن، تصمیم گرفتم هر چی می‌خونم رو به طور خلاصه اینجا بنویسم.


همه‌ی انسان‌ها در همه جای دنیا یه نقطه‌ی اشتراک دارن و اون رسیدن به خوشبختی، لذت و خوشی هست. 

مثلا مرتاض هندی به خودش رنج و سختی میده که به لذتی که میخواد برسه. اون کسی خودکشی میکنه هم بر اساس اینکه دیگه تحمل رنج این زندگی رو نداره تصمیم به خودکشی میگیره تا به لذت برسه. یا تصور کنید سربازی رو که اعتقادی به خدا نداره اما لذت وطن‌دوستی و دیدن امنیت کشورش و آرامش مردم کشورش باعث میشه در جنگ شرکت کنه.

تفاوت انسان‌ها در قضاوت‌شون درباره سعادت و راه رسیدن به اون هست و مسیر هر کسی با توجه به شناختش نسبت به لذت و رنج متفاوت هست و بر اساس شناخت و گرایش‌های درونی خودش چرتکه لذت و رنجش رو دست میگیره و انتخاب میکنه. انسان‌های غیرالهی لذت و سعادت خودشون در دنیا، پول، مقام، همسر و ... می‌دونن و در مقابل انسان‌های الهی سعادت و لذت‌شونن رو در پیروی از خدا، پیامبر، اولیای خدا و ماورای عالم دنیا می‌دونن.

پیامبران الهی انسان رو به چیزی جز خوشی و سعادت دعوت نکردن، نگفته‌اند که در زندگی خودت رو به زحمت و سختی بنداز و خودت رو از خوشی‌ها محروم کن. بلکه گفته‌اند بیا به جای این لذت پیش پا افتاده دنبال لذت حقیقی و ارزشمند باش. مثل پدر و مادری که فرزندشون رو از شکستن پسته با دندان منع می‌کنند تا این دندان سالم بماند و عمری با آن غذاهای لذیذ بخورد و لذت ببرد.گاهی باید رنجی رو متحمل بشیم تا به لذتی که می‌خوایم برسیم، مثل تحمل درد جراحی تا در عوض به صحت و سلامتی برسیم، مثل گذشت از لذت خوابیدن و فیلم دیدن و به جاش درس خوندن برای قبولی در یک دانشگاه خوب.

به طور کلی انسان‌ها دنبال لذت برآیندی و ابعادی هستند. برآیندی یعنی مقایسه میکنه کدوم لذت بیشتر از دیگری لذت داره اون رو انتخاب میکنه. ابعادی هم یعنی اینکه لذت ابعاد متفاوتی داره: حسی، خیالی، وهمی، عقلی و فوق عقلی.

بُعد حسی مثل لمس پارچه‌ی نرم و پشمی، مثل بوییدن یک گل خوشبو

بُعد خیالی مثل کسی که وقتی از معشوق خودش دور میشه بهش فکر میکنه و با خیال پیش او بودن لذت میبره

بُعد وهمی مثل وقتی که نشستی پای بازی کامپیوتری و از اینکه خودت رو جای اون کاراکتر متصور میشی لذت میبری

بُعد عقلی مثل لذت یاد گرفتن و دانستن

بُعد فوق عقلی رو در ادامه توضبح خواهند داد.

 

باید به این نکته توجه داشته باشیم که ظرفیت وجودی آدم‌ها برای لذت بردن متفاوت هست و میشه این ظرف رو بزرگ و بزرگ‌تر کرد تا هر چه بیشتر لذت برد. اما بعضی لذت‌ها محدود هستند، مثل لذت های این دنیا. شما حتی اگر برای غذا خوردن یه معدی فری سایز داشته باشی مشکل کمبود غذا داری؛ بهتره میل به لذت بردنمون رو به سمت لذت‌های بی‌نهایت ببریم. شاید فکر کنیم اگر به سمت  لذت‌های بالا بریم مجبوریم از لذت‌های این دنیا دست بکشیم در صورتی که با رسیدن به لذت‌های بزرگ میشه به لذت‌های کوچک این دنیا هم رسید و تجربه کرد.

 

قسمت بعدی: ما چیزی رو که ندونیم دنبالش نمیریم!

معرفت اصلی و فرعی